
مقالات استاد خیبر ناجی فرد
عشق به خانواده-جلسه دهم(جلسه آخر)
راهکارهای موثر در ایجاد زندگی سالم با فرزندان:
-
هم آهنگی در قول و عمل:
یکی از شاخص های اساسی برای سنجش تحقق یک ارزش در رفتار انسان ، بروز و ظهور آن در رفتار و گفتار است بسیارند افرادی که در باره فضایل اخلاقی مانند راست گویی ، امانت داری و رعایت مصالح همگانی داد سخن می دهند، ولی برخلاف آن عمل می کنند. این حالت چه بسا در افراد، گروه ها و جوامع ، موجب بیماری «گسیختگی شخصیتی شود. قرآن مجید این بیماری را که هم در عوام و هم در خواص و هم در والدین دیده می شود، تهدیدی برای ایمان انسان می داند و همگان را از آن برحذر می دارد . (( یا ایها الذین آمنوا لم تقولون مالا تفعلون * کثیر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون))ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نکنید.
تناقض در گفتار و رفتار پدر و مادر، سبب بی اعتمادی فرزند نسبت به آموزش های والدین می شود و اثر زیان بارتر اینکه فرزند، دانستن و عمل نکردن را از پدر و مادر یاد می گیرد : یعنی آن گفته ها و آموزش ها را جدی نمی گیرد کودک وقتی می بیند ، می توان حساب «گفتار» را از « کردار» جدا کرد: یعنی در حرف و سخن ، به گونه ای و در رفتار و کردار به گونه ای دیگر بود، درس چند شخصیتی بودن را که چیزی جز بی شخصیتی و سردرگمی شخصیت نیست ، فرا می گیرد.
درهر حال ، باید همواره این نکته را در نظر داشت که فرزندان بیش از آنچه می شنوند، می بینند؛ زیرا فرزندان به ویژه در مسایل اخلاقی بیش از گوش ، از چشم خود استفاده می کنند، پس باید هم آهنگی میان دیده ها و شنیده ها ایجاد کرد تا آشفتگی درذهن آنها بوجود نیاید.
-
انتظارهای معقول از فرزندان:
انتظارها، قوی ترین نیروها را درروابط انسانی پدید می آورند. انتظارها ، با کلمات و اشارات بیان می شوند، فرزندان، انتظارهای بزرگ سالان را به خود می گیرند؛ یعنی آنها را در خود ضبط می کنند. برای نمونه ،هنگامی که باور داریم که کودک نمی تواند در انجام عملی موفق باشد. این باور را به گونه ای به او منتقل می کنیم ، به این ترتیب ، کودک نیز در توانایی های خود برای انجام آن دچار تردید می شود و آن گونه که ما انتظار داریم ، عمل می کند ، در نتیجه در آن کار موفق نمی شود
انتظارها و توقع ها باید متناسب با رشد جسمی ، روانی ، عقلی ، روحی و ذهنی فرزندان باشد. کسانی که بدون توجه به رشد و توانایی کودکان ، اموری را که متناسب با استعدادشان نیست . از آنان توقع دارند، لطمه فراوانی به شخصیت آنان وارد می کنند، نباید زودتر از موعد از او انتظار رفتار منطقی داشت و یا درباره همه ی کارها با او منطقی و خشک سخن گفت.
بلکه باید موقعیت او را درک و متناسب با آن با او رفتار کرد تا درخانه احساس امنیت و آرامش کند و پدر و مادر را نزدیک ترین افراد به خود و صمیمی ترین اشخاص با خود بداند.
-
گذراندن زمانی با فرزندان:
در زندگی پر مشغله مدرن ، به طور معمول این جنبه مهم ؛ یعنی ایجاد درزندگی خانوادگی مثبت ، نادیده گرفته می شود ، باید گفت مدت در کنار هم بودن از نظر کیفی مهم است ، نه کمّی ، یک ساعت رابطه مثبت از چندین ساعت در خانه بودن و هیچ گونه رابطه و گفت وگوی صمیمانه نداشتن بهتر است . در حقیقت ، این کار آن گونه که به نظر می رسد، وقت گیر نیست روزانه ساعاتی ازوقت رابا هریک از فرزندانتان به گونه ای که هردو شما لذت می برید ، بگذارنید . اگر هر یک احساس کنند به زور وادار به صرف وقت با دیگری شده اند، در واقع ، وقت خود را تلف کرده اند. درخانواده های که پدر و مادر هردو حضور دارند، می توانند با هم به مراکز تفریحی بروند، با هم غذا بخورند، درخانه گاهی جلسه های خانوادگی تشکیل دهند یا فرزندان خود را با خود به دیدار اقوام و پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها ببرند. یک نکته مهم آن است که شما و فرزندانتان باهم درباره چگونگی گذراندن وقت تصمیم بگیرید، ممکن است بسیاری از افراد وقت مسافرت را مناسب ترین زمان برای باهم بودن بدانند و بعضی دیگر بر سر یک سفره درکنارهم نشستن و گفت و گو درهنگام صرف غذا را بهترین اوقات تلقی کنند. مهم این است که فرزندان از بودن در کنار شما و صرف وقت با شما احساس لذت و نشاط کنند.
دیگر نکته مهم ، تفاوت بر سر حضور فیزیکی و عاطفی است . ممکن است ما همیشه از نظر فیزیکی با فرزندان خود نباشیم ولی اگر فرزندانتان بدانند که از نظر عاطفی همیشه در دسترس آنها هستید ، می دانند که در وقت نیاز ، می توانند به ما تکیه کنند. هنگامی که والدین به لحاظ عاطفی در دسترس فرزندان خود باشند ، نیاز فرزندان به حضور فیزیکی پدر و مادر کاهش می یابد. پدری که محل کار خود را ترک می کند تا فرزند بیمارش را از مدرسه بیاورد، پیام مهمی به فرزندش منتقل می کند. والدینی که برنامه تحصیلات خود را برای صرف وقت با فرزندانشان به هم می زنند ، در عمل می گویند که صرف وقت با فرزندانشان به لحاظ کمّی و کیفی برایشان اهمیت دارد.
۴-انتخاب شیوه های مراقبتی آسان:
در سنین نوجوانی و جوانی باید پی جوی فرزندان بوده ولی نه به گونه ای که احساس کنند والدین همواره مراقب آنها هستند ، زیرا این گونه رفتار کردن ممکن است به مخفی کاری بینجامد. فرزندان در این سنین با مشاهده اصرار والدین درکنترل خود می کوشند مخفیانه عمل می کنند یا گاه ممکن است در برابر پدر و مادر بایستند و آنها را خشمگین کنند؛ چون دیگر حاضر نیستند نصحیت ها و خیرخواهی آنان را بپذیرند.
مراقبت از فرزندان باید به گونه ای باشد که آن را دخالت مستقیم در زندگی به شمار نیاورند و به شخصیت و استقلالشان لطمه ای وارد نشود. بر این اساس،اگر دختر بزرگ شما در اتاقی وارد شده و در را به روی خود بسته است ، باید به بهانه جارو کردن اتاق یا برداشتن ظرفی از آن جا یا…، وارد اتاقش شوید و اگر لغزش و خطایی در کارش می بینید ، آن را دوستانه به او گوشزد کنید.
تحقیق درباره اینکه فرزندان شما ، به کجا می روند، چرا می روند با چه کسی معاشرت می کنند، ضروری است . شما باید بدانید که فرزند شما چرا از خانه بیرون رفته و با چه کسی دوستی دارد ، ولی رعایت این نکته هم ضروری است که این نظرات ، نیازمند ابراز محبت ، خیرخواهی و وارد شدن از درب صداقت و صفاست . والدینی که بخواهند با زور و تهدید مانع خروج فرزند خود از خانه شوند، کاری از پیش نخواهند برد. با آنها دوستانه صحبت کنید ، بگذارید به شما بگویند چه رازی دارند و به دنبال چه مسائلی هستند.
فرزندان ما در مواردی برای رفع خستگی و تنوع احتیاج دارند که از خانه بیرون بروند. در چنین مواردی خوب است به جایی که می روند اطمینان داشته باشیم یا خود با آنان رفیق راه شویم ، نه مأمور مراقب . اجازه دهیم به منزل فامیل مورد اعتماد بروند ، با آنها به منزل همسایگان یا اجتماعات اسلامی سالم برویم و به طور کلی ، از سخت گیری های بی مورد و وسواس گونه بپرهیزیم . با وجود این مراقبت نامحسوس خود را هرگز فراموش نکنیم .
۵-وضع مقرارت روشن و قابل اجرا:
هر زندگی سالم و متعادلی به ضوابط و مقرراتی نیاز دارد که اعضای آن ، خو را متعهد به رعایت آن بدانند تا درسایه آن آسایش و فراغ همگانی میسر شود این مقرارت باید روشن و قابل اجرا باشد و بر اساس معیارهای اعتقادی و دینی تهیه شود . برخی از خانواده ها ، مقررات ثابتی ندارند و هرروز درباره فرزندان خود تصمیم تازه ای می گیرند. ممکن است امروز کودکی را برای عملی تشویق و فردا او را برای همان عمل تنبیه و مجازات کنند ، طبیعی است چنین شیوه ای برای فرزندان زیان بار است .
در برخی از خانواده ها ، مقرراتی اجرا نشدنی وجود دارد. والدین بدون توجه به توانایی فرزندان و نیازهای زمانی و مکانی ، از فرزندان خود خواسته هایی دارند که از قدرت آنها خارج است ،والدین بی توجه، برخواسته خود پا فشاری می کنند و فرزندانشان را به عصیان و سرکشی وا می دارند . مقرراتی که درارتباط با خانواده مطرح و عملی است ، باید دارای ویژگی هایی باشد:
الف)منطقی و معقول باشد :
البته لازم نیست که فرزندان هم آن را به طور عقلی بپذیرند ؛ زیرا ممکن است چنین امکان و توان عقلی نداشته باشند ، ولی خود والدین باید مطمئن شوند که عقل و شرع آن مقررات را تأیید می کند.
ب) قواعد و مقررات باید پردامنه و فراگیر باشد :
به گونه ای که همه افراد خانواده را شامل بشود و درمیان فرزندان زمینه ی تبعیض را به وجود نیاورد و همه مسائل را که فرزندان در طول مدت زندگی با آن سروکار دارند،در بر بگیرد.
ج) در اعمال مقررات ، میان والدین وحدت و هم آهنگی کافی باشد:
والدینی که وحدت و هماهنگی کامل ندارند و در امر تربیت پشتیبان یکدیگر نیستند، فرزندان خود را گرفتار تناقص کاری و در برخی موارد ، پشت گوش انداختن مقررات می کنند .
د)قواعد و مقررات به گونه ای باشد که فرزندان توانایی تحمل و رعایت آن را داشته باشند:
باید به ظرفیت روحی و توان جسمی فرزندان توجه کرد، نباید که والدین تنها خود و توان خود را ببینند و برای فرزندان برنامه تدوین کنند .توان ها ، محدود و نوع تحمل ها در شرایط گوناگون ، متفاوت است
ه) مقررات و قواعد عصیان برانگیز نباشند :
به عبارت دیگر ، مقررات آن چنان برای فرزندان مأنوس باشد که از تحمل و پیروی آن احساس سنگینی نکنند و به گونه ای نباشند که فرزندان درآن به عصیان سر بردارند و به نافرمانی کشانده شوند.
۶-ایجاد ارتباط مناسب با فرزندان:
ارتباط والدین و فرزندان اهمیت زیادی دارد . در دوران کودکی ، ایجاد این ارتباط بسیار آسان تر است ، زیرا کودکان ، خود ، به سراغ والدین می آیند و ازمشکلات ، نیازها و پرسش های خود سخن می گویند و این آغاز ارتباط کلامی و زمینه ساز دیگر ارتباطات میان والدین و آنان است ، ولی با ایجاد تغییرات طبیعی درسن بلوغ ارتباطات والدین و فرزند نوجوانشان کاهش می یابد. دیگر نوجوانان ابراز و احساسات خود را مانند دوران کودکی با والدین خود مطرح نمی کنند. افزون بر این ، صحبت درباره نوع فعالیت ها ، دوستان و مکان هایی که می روند ، کمتر می شود و تمایلی ندارند به والدین خود اطلاع دهند چه زمانی به خانه باز نمی گردند . بنابراین ، بسیاری از والدین درایجاد ارتباط مناسب با فرزندانشان دچار مشکل می شوند . برای ایجاد یک ارتباط مناسب و صمیمی ، باید چند مطلب را در نظر گرفت :
الف) زمان مناسبی را برای ارتباط با فرزندان اختصاص دهید:
اگر فرزند شما بیشتر اوقاتش را به تنهایی در اتاق خود سپری می کند یا این که دارای آزادی نامحدودی است که مدت زیادی از وقت خود را بیرون خانه و با دوستان خود می گذراند و به فعالیت های خانوادگی علاقه نشان نمی دهد و شما هم سرگرم کارهای خویش هستید و فرصت کمی برای ارتباط با یکدیگر دارید، پیش از ایجاد هر نوع ارتباط ، باید وقت و زمانی را برای با هم بودن اختصاص دهید. اختصاص وقت ، به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی فرزندانتان بسیار مهم است در کارهای مورد علاقه او مشارکت کنید در فعالیت های ورزشی مانند کوهنوردی با او همراه شوید ، با او برای خرید بیرون بروید، او را برای رسیدن به کلاس درس و دانشگاه همراهی کنید و در این فرصت ، ارتباط مناسب را پدید آورید.
ب)با فرزندان صحبت کنید و به دنبال نتیجه گیری نباشید:
یکی از علت های کاهش ارتباط نوجوانان و جوانان با والدین این است که والدین همیشه می کوشند آنها را نصحیت کنند. نظرشان را تغییر دهند، اشتباهایشان را گوشزد کنند و چیزی به آنها بیاموزند. به عبارت دیگر ، هنگام صحبت با فرزندمان سعی می کنیم به نتیجه ای بیش از یک گفت وگوی لذت بخش برسیم دراین صورت ، فرزندمان اشتیاقی برای صحبت کردن با ما نخواهد داشت . نکته مهم این است که باید هدف ما از حرف زدن با فرزندمان تنها حرف زدن باشد، نه نتیجه گیری خاص.
ج) بکوشید جنبه های مثبت را ببینید :
والدین معمولا به اشتباهات و رفتارهای ناشایست فرزندان بیشتر توجه می کنند . ولی به رفتار های شایسته و موفقیت های فرزنداشان توجه کمتری نشان میدهند . با فرزند خود به گونه ای ارتباط برقرار کنید که درباره موفقیت ها و رفتارها ی شایسته بیش از شکست ها ، اشتباه ها و رفتارهای ناشایست او صحبت کنید.
۷-مشورت با فرزندان:
خانواده های سالم و صمیمی از هر عامل که بتواند پیوند میان والدین و فرزندان را تقویت کند، احساس تعلق به خانواده را در فرزندان بارور سازد و به همان اندازه به شکل گیری و تکامل روابط کمک کند ، استقبال می کنند . مشورت با فرزندان ، موجب ورزیدگی نیروی عقلانی و تدبیر زندگی می شود ؛ زیرا هر پرسش ، فرصتی است برای اندیشیدن و حل مشکلی که پیش روست،همچنین باعث رشد احساس مسئولیت فرد در روبه رو شدن با زندگی می شود و حس قدرشناسی از مواهب و موقعیت های موجود را افزایش می دهد.
ا زاین رو ، والدینی که با فرزندان خود مشورت می کنند،و از او نظر می خواهند، بدین وسیله مقبولیت را در او تعالی و تکامل می بخشند و از این طریق ، باب تفاهم میان والدین و فرزندان گشوده می شود.
۸- هنر شنیدن سخنان آنان:
برای برقراری ارتباط مؤثر با دیگران ، باید به سخنان آنان با دقت گوش فرا داد . بدیهی است گفتن این جمله بسیار آسان تر از عمل کردن به آن است . ولی باید بیاموزیم که به طرف مقابل خود فرصت سخن گفتن بدهیم و به گفته های او دقت کنیم تمایل به گوش دادن به حرف های فرزندان می تواند نقش مهمی در رشد احساسات و غنی تر شدن اعتماد به نفس را درآنان داشته باشد . باید به خاطر بسپاریم که گوش دادن ، نوعی ارتباط و تبادل نظر غیر کلامی است . گوش دادن با توجه و علاقه ،می تواند پیام های متقارن و هم مرزی چون «تو فرد باارزشی هستی » و «من به نظر تو احترام می گذارم » را به نوجوان منتقل کند.
خوب گوش دادن به این معنا نیست که هنگام گوش دادن به فکر آماده کردن پاسخ باشیم ، بلکه به معنای دریافت دقیق و منعکس کردن مطالب به کودک یا نوجوان است . این عمل گاه بصورت تکرار گفته ها و زمانی با گوش دادن دقیق بروز می کند. به بیان دیگر، خوب گوش دادن شامل تلاش های آشکار و آگاهانه برای درک گفته ها دیگران
و توجه به آنهاست.
با توجه به این که نوجوانان به ندرت برای شروع گفت و گو داوطلب می شوند، باید به هنگام صحبت ، بطور کامل به گفته های آنها توجه کرد و آنها را جدی گرفت . هیچ کس تمایل ندارد با افرادی که به او بی توجه اند ، گفت و گو کند. اگر فرزندتان احساس کند که شما توجهی به او ندارید و به سخنانش گوش نمی کنید، ارتباط و گفت و گو با شما را کاهش خواهد داد. دختری از مدرسه به خانه می آید،مادر در آشپزخانه است ، با مادر شروع به صحبت کردن می کند، مادرش هم گاهی به او پاسخ می دهد، ولی چون پشت به دخترش ایستاده،دختر احساس می کند به سخنانش بی توجه است و از ادامه صحبت مأیوس می شود. پسری می خواهد با پدرش که سخت مشغول مطالعه روزنامه است صحبت کند . چند بار با او سخن می گوید. ولی می بیند که پدرش روزنامه را جلو روی خود گرفته و حتی چهره پدرش رانیز نمی تواند ببیند بنابراین انگیزه خود را برای ادامه صحبت از دست خواهد داد.
در پایان باز تکرار می کنم برای داشتن روابطی سالم با اعضای خانواده،بیشتر اهل عمل باشیم تا اهل سخن.
ان شاءالله که جامعه ما سراسر پر شود از روابط سالم خانوادگی و اجتماعی و با این روابط سالم داشتن جامعه را برای ظهور سراسر نور غریب فاطمه آماده کنیم.
والحمد لله رب العالمین
کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند: